تحولات لبنان و فلسطین

کتاب «کیسانیه، تاریخ، ادبیات»، نوشته خانم وداد القاضی است و توانسته با بهره گیری صحیح از داده های تاریخی جریان شناسی روشنی از کیسانیه ارائه دهد.

 کیسانیه از آغاز تا سرانجام

قدس آنلاین - یکی از مباحث کلیدی در کتاب، طرح بحث امامت محمدبن‌حنفیه و تمسک مختار به ایشان است؛ با وجود اختلاف‌نظراتی که در منابع در این زمینه وجود دارد، نویسنده انگیزه کسب قدرت را مهم‌ترین نیاز مختار به طرح امامت محمدبنحنفیه بیان می‌کند. با اینکه نویسنده فضایل و کمالات اخلاقی و شخصیتی محمدبن‌حنفیه را با مرور منابع ذکر می‌کند، تأکید دارد مختار از محمدبن‌حنفیه استفاده ابزاری کرده است.

کتاب «کیسانیه، تاریخ، ادبیات» که توسط خانم وداد القاضی از پژوهشگران قرآنی و تاریخ اسلام انجام شده است، دارای نقاط قوت و ضعف‌هایی است که آشنایی با آن می‌تواند به استفاده بهتر از آن کمک کند؛ این کتاب از دو منظر روش‌شناسی و منبع‌شناسی بسیار قابل تقدیر است که با وجود فقدان منابع تحقیقی -که به طور خاص به موضوع کیسانیه پرداخته باشد- با تمرکز بر این موضوع، رساله‌ای قابل قبول ارایه کرده است. نویسنده، نخستین بخشی از کتاب را به نقد و تحلیل منابع کاربردی در تحقیق خود اختصاص داده و با شرح ضعف‌ها و نقاط قوت هر منبع، درعین‌حال سختی کار خود را به علت فقدان منبعی مشخص و تخصصی از کیسانیه و تحولات فرقه‌ای شیعه در قرن آغازین هجری بیان نموده است؛ اما با وجود این، توانسته با بهره‌گیری صحیح از داده‌های تاریخی، جریان‌شناسی روشنی از کیسانیه ارایه دهد؛ اگرچه در بخش‌های مربوط به روایات، اصول فنی حدیثی را از نظر دور داشته و بر جنبه تاریخی آن‌ها متمرکز شده است.

شیوه و روش نگارش تاریخی کتاب نیز به همان سبک پیشین در ذکر موضوعی و پیگیری در منابع تقریر شده و سعی نویسنده در تحلیل داده‌های منابع فرقه‌نگاری، روشن کردن زوایای پنهان قضایا بوده است. نویسنده با این روش گزینشی و تدریجی که سعی دارد تحولات تاریخی کیسانیه را با یک روند خطی روشن نماید، در نهایت به روشن شدن جایگاه اجتماعی و باورهای عامیانه نسبت به این جریان و نقش سیاسی آن در تاریخ شیعه می‌پردازد.

اشکال در نتیجه گیری

یکی از مباحث کلیدی در کتاب، طرح بحث امامت محمدبن‌حنفیه و تمسک مختار به ایشان است؛ با وجود اختلاف‌نظراتی که در منابع در این زمینه وجود دارد، نویسنده انگیزه کسب قدرت را مهم‌ترین نیاز مختار به طرح امامت محمدبنحنفیه بیان می‌کند. با اینکه نویسنده فضایل و کمالات اخلاقی و شخصیتی محمدبن‌حنفیه را با مرور منابع ذکر می‌کند، تأکید دارد مختار از محمدبن‌حنفیه استفاده ابزاری کرده است. اگرچه این مسأله که نویسنده بدون توجه به اختلاف‌نظرهای فکری در بین فرقه‌های مختلف دینی (همچون نظر شیعه امامی در این زمینه)، وقایع تاریخی را تحلیل کرده است، نقطه قوتی برای یک تحقیق مستقل تاریخی است، ولی در نتیجه‌گیری دچار اشکال است. نمونه ضعف در نتیجه‌گیری‌های مؤلف را در بخش‌های مختلفی از کتاب می‌توان مشاهده کرد، از جمله در موضوع همراهی نکردن محمدبن‌حنفیه با قیام امام حسین(علیه السلام) که در صفحه 69 کتاب به آن پرداخته شده است؛ نویسنده موضع سیاسی مخالف با امام حسین (علیه السلام) در مبارزه با یزید را عامل اصلی این تصمیم بیان می‌کند و این نتیجه‌گیری در حالی است که در منابع، دلایل متفاوت دیگری برای آن ذکر شده است. موضوعی که خود نویسنده نیز نسبت به صحت آن اذعان دارد؛ بی‌تفاوتی نسبت به قیادت ظالم پذیرفتنی نیست.

 ضمن صرف‌نظر از اشکالات در برخی نتیجه‌گیری‌ها، شیوه تحلیل مسایل و رویدادهای تاریخی و کشف رابطه‌های علّی در وقایع از نکات قابل توجه و تحسین برانگیز کتاب است؛ همچنین تحلیل شخصیت‌ها از جنبه‌های مختلف به روشن شدن عملکرد وی کمک شایانی کرده است.

درک ناصحیح نویسنده از وقایع تاریخ صدر اسلام

نکته دیگر اینکه نویسنده در شرح تاریخی و ماهیتی برخی فِرَق نیز دقت لازم به‌ خرج نداده است، ازجمله انتخاب جانشینی امیرالمؤمنین(علیه السلام) توسط پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)؛ این موضوع مسأله‌ای است که بنا بر روایات معتبر در دو جریان شیعه و سنی، در زمان خود حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) انجام شده و برای مسلمانان مشخص شده است. نویسنده در صفحه 81 کتاب در بیان ارتباط مختار با شیعیان کوفی بدون دقت نظر در این امر مهم، شیعیان و تقسیم‌بندی و شکل‌گیری آنان را به زمان عثمان و طرح خلافت علی(علیه السلام) نسبت می‌دهد و عقیده به وصایت علی(علیه السلام) را در قالب عقاید غالیان گنجانده است؛ امر مهمی که از درک ناصحیح نویسنده از وقایع تاریخ صدر اسلام و روایات حکایت دارد.

نکته دیگر در برداشت نادرست نویسنده از عنوان «مهدی» است؛ عنوان مهدی که توسط مختار به محمدبن‌حنفیه نسبت داده می‌شد، در نظر نویسنده دارای صفاتی فرابشری بوده و اعتقاد به غیبت و رجعت توسط مهدی، اعتقادی غالیانه تصور شده است. صرف‌نظر از القای مفهومی مختار از خطاب قرار دادن محمد بن حنفیه به‌عنوان مهدی و برداشت جامعه و پیروان حرکت مختار، اعتقاد به غیبت حمل بر عقیده‌ای اغراق‌آمیز و غلو نیست. عدم درک و معرفت صحیح نویسنده از باورها و اعتقادات شیعه امامی موجب خلط مفاهیم در بنیان‌های فکری و اعتقادی شیعه امامی با کیسانیه بخصوص در موضوع مهم «رجعت» امام غایب و اعتقاد به زنده بودن ایشان شده است؛ با اینکه نگرش‌های دینی شیعه امامی علاوه بر اثبات روایی و حدیثی معتبر و صحیح در بعد عقلانی نیز قابلیت تحلیل و تأیید برای دیگرانی که خارج از دامنه اعتقادی شیعی هستند، دارد. این نتیجه‌گیری، اعتبار کتاب را حتی در ارایه داده‌های تاریخی زیر سؤال می‌برد. نویسنده در صفحه 174 کتاب دوباره در استفاده از عنوان شیعه و شرح اوضاع و احوال اعتقادی آنان، کلیت قایل شده و جمعیتی از پیروان مختار در کوفه را که برای خونخواهی امام حسین(علیه السلام) با وی همراه شده‌اند، در قالب کلی شیعیان قلمداد کرده است که در تبعیت از دیدگاه‌های مختار به امامت محمدبن‌حنفیه قایل شده‌اند؛ درحالی‌که شیعیان واقعی پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) باوجود سن کم امام زین‌العابدین(علیه السلام)، به ادامه سلسله امامت در ایشان معتقد بودند.

 اختلال در دریافت فهم صحیح از تاریخ تشیع

قاضی در ذکر شرایط و ویژگی‌های لازم برای «امام»، سخنی جز «علم امام» برای شیعیان بیان نمی‌کند؛ اگرچه شاید این کاستی را بتوان به علت نپرداختن به موضوع شیعه امامی توجیه کرد، ولی برای مخاطب ناآشنا به اعتقادات شیعیان شبهه‌برانگیز و مخل در دریافت فهم صحیح از تاریخ شیعه و فِرَق آن خواهد شد. البته نویسنده در فصلی از کتاب که به ارتباط کیسانیه و دیگر فرقه‌ها پرداخته است، در قالب توجیهات و علل شیعه امامی در رد کیسانیه بخشی از ویژگی‌های امام (در فقه شیعه امامی) را ذکر کرده است که ضعف تفصیلی و یقینی در ذکر روایات در این بخش نیز تأثیر منفی دیگری است که بر خواننده و مخاطب ناآشنا به مباحث امامی شیعه دارد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.